ارزیابی میزان موفقیت عملکرد DevOps با DevOps KPI

The four dimensions of DevOps metrics

مدیریت DevOps با استفاده از معیارهای ارزیابی

امروزه و در عصر DevOps، پیوسته لازم است که شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) را ارزیابی کنید تا میزان موفقیت DevOps مشخص شده و امکان تغییرات بیشتر فراهم شود.

DevOps بدون tradeoff

DevOps در اصل از طریق جنبش چابک (Agile Movement) رشد پیدا کرد و در واقع راهکاری برای افزایش سرعت ارائه نرم افزار توسط تیم های توسعه نرم افزار به مشتریان است. در حال حاضر DevOps دربرگیرنده همه بخش های فرایند ارائه نرم افزار است از برنامه ریزی گرفته تا ایمن سازی، نظارت و بروز رسانی اپلیکیشنی که از قبل تولید شده است.

امروزه، DevOps به طور گسترده برای build، تست و ارائه نرم افزار توسط کسب و کارهای مختلف پذیرفته شده است. در این دنیای رقابتی، پرتحرک و همیشه متصل، DevOps شرکت ها را قادر ساخته که از طریق از بین بردن سیلوهای توسعه (Dev) و عملیات (Operation)، با خواسته ی کاربران در مورد تحویل و ارائه سریع همگام شوند.software was a key enabler for the business

این شرایط اهمیت کیفیت نسبت به گذشته را دوچندان کرده است؛ در نتیجه کسب و کارها نمی توانند صرفا برای ارائه سریع نرم افزار به بازار، کیفیت را نادیده بگیرند. با ارائه ی یک اپلیکیشن با عملکرد ضعیف در یک فروشگاه اپلیکیشنی (app store) که کاربران نظرات منفی زیادی در آن درج می کنند، به سرعت می توان شهرت و خوشنامی یک برند را از بین برد. با استفاده از DevOps، بهینه سازی کارها در جهت افزایش سرعت، همزمان با حفظ کیفیت و کاهش خطرها قابل انجام است. Batchهای کوچک، سریع تر ارائه شده و به صورت ذاتی مشکلات مربوط به کیفیت و امنیت را کاهش می دهد.

افزایش سرعت در توسعه نرم افزار به روش سنتی، اغلب اوقات باعث کاهش کیفیت و افزایش آسیب پذیری می شود.   همچنین در روش های سنتی افزایش سرعت، کیفیت و امنیت عاملی برای افزایش هزینه ها محسوب می شود. اما ابتکارات DevOps می تواند واقعا منجر به بهبود در تمام این چهار بُعد شود: سرعت، کیفیت، بهره‌وری و امنیت. کلید کار اتخاذ چارچوبی برای معیارها است که مشخص کند چه جاهایی در حال پیشرفت هستید و چه جاهایی هنوز نیاز به بهبود دارید.

DevOps without trradeoffs

وجود معیارهای ارزیابی ضروری است

اکثر سازمان ها DevOps را به دلیل یک نیاز بیزینسی خاص مثل بهبود زمان بازاریابی، کاهش نقایص یا تراز کردن بهتر ابتکارات IT با استراتژی بیزینسی پیاده سازی می کنند. اما از آنجا که DevOps هیچ فریم ورک رسمی ندارد، روش های زیادی برای ارزیابی موفقیت DevOps وجود ندارد، در حالیکه این ارزیابی حیاتی است. از آنجا که خیلی از سازمان ها DevOps را به صورت تدریجی پیاده سازی می کنند – اول در یک پروژه و بعد آرام آرام آن را در سراسر سازمان گسترش می دهند – چند پروژه اول باید موفقیت آمیز باشند؛ طوریکه بتوانند پشتیبانی انحصاری برای DevOps ایجاد کنند. همانطور که مشتریان ما به ما گفته اند: “هر چیزی که ارزیابی شود، بهبود پیدا می کند.”

"people issues" were the biggest challenge to adopting DevOps

وجود معیارهایی که نشان دهنده موفقیت آمیز بودن یک آزمایش باشند، می تواند به غلبه بر مقاومت های داخلی در برابر پذیرش DevOps کمک کند. یکی از نظرسنجی های شرکت Gartner از مدیران مشاغل2 و  بخش IT مشخص کرد که “people issue” (موارد مربوط به افراد) بزرگترین چالشی است که سازمان ها در پذیرش DevOps با آن روبرو هستند و 43 درصد پاسخ دهندگان مقاومت در برابر تغیرات را بزرگترین مانع دانسته اند. از آنجا که DevOps نیاز به تحول فرهنگی و تغییرات فرایند و فناوری دارد، وجود پشتیبانی و حمایت انحصاری از آن ضروری است.

بعلاوه، DevOps به عنوان یک سیر تکاملی شناخته شده است که نیاز به بهبود مستمر (Continuous Improvement) دارد. اما اگر نتایج را ارزیابی نکنید، متوجه نمی شوید که DevOps را چطور درون سازمانتان تکامل دهید.

ارزیابی در مسیر تکامل DevOps بسیار ضروری و حیاتی است. اما چطور می توان موفقیت DevOps را ارزیابی کرد؟ چه چیزی باعث عملکرد فوق العاده‌ی یک سازمان می شود؟ کدام شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) این قابلیت را دارند که مشخص کنند چه چیزی برای شما خوب کار می کند و چه چیزی خیر – و اطلاعاتی برای توضیح علت (علت کار نکردن بعضی روش ها) فراهم کنند؟ چه چیزهایی را ارزیابی می کنید، چطور آن ها را ارزیابی می کنید و این اعداد دقیقا چه چیزی را نشان می دهند؟

این مقاله یازده شاخص کلیدی عملکرد را مشخص کرده که فنداسیون لازم برای معیارهای DevOps را ایجاد می کنند، رشته ای که همگام با تکامل روش های DevOps بیشتر و بیشتر درون شرکت هایی در انواع مختلف تنیده می شود. این یازده شاخص را در پست بعدی معرفی و بررسی خواهیم کرد.

DevOps metrics are essential

معیارهای ارزیابی DevOps در چهار بعد

برای تعیین بهترین شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) جهت ارزیابی DevOps، شرکت Hewlett Packard Enterprise Software Services (به اختصار HPE) در ابتدا بزرگترین چالش های ارائه نرم افزار را که مشتریان گزارش شده بود را بررسی کرده است:

  1. کند بودن زمان عرضه به بازار  | Slow time to market
  2. ایجاد تجربیات ضعیف برای کاربران | Poor user experience
  3. هزینه های بالا | High cost
  4. پیش پینی پذیری ضعیف  | Poor predictability
  5. آسیب پذیری و ریسک  | Vulnerabilities and risk

هر یک از این چالش ها به تنهایی می تواند موانعی برای یک شرکت در جهت برآورده کردن خواسته های کاربران ایجاد کند. هر یک از این چالش ها به تنهایی، در توانایی یک شرکت برای برآورده سازی تقاضاهای کاربران مانع ایجاد می کند. اما تقریبا هر شرکتی حداقل با سه یا چهار مورد از این چالش ها روبرو می شود و خیلی از شرکت ها با تمام این پنج چالش روبرو می شوند. جای تعجب نیست که خیلی از تیم های نرم افزاری اطلاع ندارند که کجا یا چطور شروع به اصلاح مشکلاتشان کنند.

شرکت HPE ریشه این مشکلات را چهار حوزه متفاوت می داند:

  1. سرعت | Velocity
  2. کیفیت | Quality
  3. بهره‌وری | Productivity
  4. امنیت | Security

DevOps می تواند تمام این چهار مورد را بدون از دست رفتن هیچکدام برآورده کند. موفقیت در هر یک از این چهار حوزه می تواند زمان عرضه به بازار، تجربیات کاربر، هزینه، پیش بینی پذیری و امنیت را کاملاً بهبود ببخشد.

شرکت HPE، رهبری تعریف معیارهایی که شرکت های امروزی باید ارزیابی و نظارت کنند را بر عهده گرفته است. بعضی از بزرگترین مشتریان DevOps در حال حاضر این فریم ورک را قبول و پیاده سازی کرده‌اند.

سرعت (Velocity) : نرخ ارائه تغییرات نرم افزاری توسط یک سازمان را ارزیابی می کند.
کیفیت (Quality) : ارزیابی می کند که تغییرات نرم افزاری ارائه شده چقدر نیازهای کسب و کار را برآورده و در جهت رضایت عمل می کنند.
بهره وری (Productivity) : ظرفیت و کارایی یک سازمان در تحویل تغییرات نرم افزاری را ارزیابی می کند.
امنیت (Security) : آسیب پذیری هایی که هنگام تحویل تغییرات نرم افزاری نمایان می شوند را ارزیابی می کند.

سرعت، کیفیت، بهره وری و امنیت به یکدیگر وابسته اند. بهبود یک حوزه منجر به بهبود در سه حوزه دیگر می شود بدون این که نیازی به tradeoff باشد.

The four dimensions of DevOps metrics

velocity iconچرا اندازه گیری و ارزیابی سرعت مهم است؟

مهم ترین ویژگی DevOps سرعت است. DevOps به عنوان راهی برای عرضه سریع امکانات جدید توسط توسعه دهندگان در پاسخ به تقاضای کاربران برای محتوای سریع تر و بهتر، ایجاد شده است. و با توجه به اینکه سرعت، امری نسبی است –احتمالا همیشه می خواهید که سریع تر و سریع تر از قبل باشید– بیشتر تیم های توسعه دهنده فراموش می کنند که به دنبال چه هدفی هستند.

با اندازه گیری و ارزیابی سرعت متوجه می شوید که آیا در حال افزایش سرعت هستید یا کاهش آن و یا اینکه در یک الگوی خاص گرفتار شده اید. همچنین می توانید به بیزینس کمک کنید که به طور واضح‌تری میزان پاسخگویی بخش IT را مشخص کند.

سرعت زیاد در تحویل نرم افزار، علاوه بر ایجاد مزیت رقابتی برای شرکت، نحوه تعامل کسب و کار با بخش IT را هم بهبود می بخشد.

quality iconچرا اندازه گیری و ارزیابی کیفیت مهم است؟

طبق نظرسنجی ای1 که شرکت Forrester Consulting از تصمیم گیرندگان IT امریکایی و اروپایی انجام داده است، 78 درصد از پاسخ دهندگان بهبود کیفیت را یکی از خواسته های اصلی گروه های بیزینسی اعلام کرده اند.

با DevOps نیازی به قربانی کردن کیفیت برای رسیدن به سرعت بیشتر نیست. برای افزایش سرعت می توانید ارائه نرم افزار را به واحدهای کوچکتری تقسیم کنید، به طوریکه در واقع تعدادی micro service با وابستگی حداقلی یا بدون هیچ وابستگی ارائه خواهید کرد. unitهای کوچکتر یعنی تحویل سریع تر به همراه کیفیت بالاتر و ریسک کمتر.

بعلاوه DevOps از طریق ایجاد فرهنگی برتر و ابزارهایی برای پشتیبانی از آن، کیفیت را وارد تمامی مراحل زنجیره ارائه نرم افزار می کند.
از نظر فرهنگی، DevOps بر مسئولیت های مشترک، انتظار کیفیت از توسعه دهندگان، تست کنندگان، اعضای تیم امنیت و عملیات و همه افراد بین آن ها تاکید دارد. از نظر تکنیکی، DevOps مستلزم حداکثر میزان ممکن اتوماسیون برای سرعت بخشیدن به فرایندها و کاهش خطاهای انسانی است. و استفاده از یک رویکرد Shift-left در تست، امنیت و مانیتورینگ به بهبود کیفیت کمک می کند.

shift left testing رویکردی در تست نرم افزار یا سیستم است که بر انجام تست در مراحل اولیه چرخه حیات تاکید دارد (moved left on project timeline). این نیمه اول قاعده کلی تست نرم افزار است: “تست زودتر و پر تکرار” (Test Early and Often)

کیفیت چیزی نیست که قابل حدس زدن باشد. بلکه باید آن را توسط معیارهای خاص تعریف و بر این اساس بر آن نظارت کرد.

productivity iconچرا اندازه گیری و ارزیابی بهره وری مهم است؟

همه ی هدف و تمرکز DevOps این است که به سازمان های فناوری اطلاعات کمک کند تا ارزش بیشتری برای بیزینس ایجاد کند. اما در صورتیکه تلاش های شما بخوبی با بیزینس هماهنگ نشده باشد، هر چقدر هم سریع بتوانید نرم افزارهایی با کیفیت عرضه کنید، این امر (ایجاد ارزش برای بیزینس) میسر نمی شود.

در صورتیکه DevOps درست اعمال شود، سازمان ها شاهد افزایش سرعت و کیفیت بدون افزایش هزینه ها خواهند بود. در حقیقت با کوتاه کردن چرخه ها، شما شاهد افزایش ارزش های کسب و کاری خواهید بود. ارزیابی و نظارت بر معیارهای بهره وری، یک چرخه‌ی بازخورد (feedback loop) برای بخش IT ایجاد می کند. بدین ترتیب تمرکز خود را بر ایجاد ویژگی هایی که مورد استفاده کاربران است می گذارید و در نتیجه اتلاف منابع کمتر صورت می گیرد و و ارزش بیزینسی افزایش می یابد.

security iconچرا اندازه گیری و ارزیابی امنیت مهم است؟

سرعت اهمیت زیادی در DevOps دارد اما در دنیای امروزی، اهمیت امنیت هم به همین اندازه زیاد است. تیم ها باید اطمینان داشته باشند که حین عملیات، باعث آسیب پذیر شدن سیستم نمی شوند.

افزودن ویژگی های جدیدی که باعث ایجاد آسیب پذیری های جدیدی در سیستم شود یا آسیب پذیری ها و نقاط نفوذ قبلی را مشخص کند، مطمئنا باعث نارضایتی مشتریان خواهد شد. بعلاوه ایجاد آسیب پذیری در سیستم باعث می شود که تیم ها مجبور شوند بیشتر وقتشان را صرف اصلاح این آسیب پذیری ها و نقاط ضعف کنند.

امنیت هم مثل کیفیت به رویکردهای تست  shift-left نیاز دارد که با استفاده از این رویکرد مشخص کردن زود هنگام آسیب پذیری ها با هزینه های کمتر (هم از نظر زمانی هم از نظر هزینه های مالی) قابل انجام است. وقتی که تست shift-left را انجام دهید، تست امنیت در ابتدای چرخه توسعه انجام می شود. ارزیابی زود هنگام آسیب پذیری های امنیتی این اطمینان را ایجاد می کند که تولیدات قبل از این که به مرحله بعدی خط انتشار وارد شوند، پایدار و باثبات می شوند.

بعلاوه ارزیابی امنیت می تواند به مقابله با مقاومت ها در برابر پذیرش DevOps کمک کند. از آنجا که آسیب پذیری ها کاهش پیدا می کنند، می توانید نشان دهید که افزایش سرعت باعث تنزل پایداری یک محصول نمی شود.

در مطلب بعد یازده شاخص کلیدی عملکرد DevOps را معرفی و بررسی خواهیم کرد.

برگرفته از “Hewlett Packard Enterprise, “Measuring DevOps success
سایر منابع :

1Source: Forrester Consulting, “Application Delivery Speed Drives Success: How Mastering DevOps Enables Speed With Quality and Low Cost”
23Source: Gartner, “Survey Analysis: DevOps Adoption Survey Results,” September 2015

Share Button

چارچوب CALMS در DevOps چیست و چه کمکی می کند؟

Keep CALMS and do DevOps

پایه و اساس DevOps ، تغییر است. Keep CALMS !

به وسیله DevOps، کسانی که با آخرین ابزارهای توسعه کار میکنند، محتاطانه عمل نمی کنند. DevOps علاوه بر افراد و فرایند ها، به ابزارها هم اهمیت می دهد و روش های مختلفی برای گرد هم آوردن این سه مجموعه در کنار هم ایجاد می کند.

کافی است تا عبارت “DevOps” را در google جستجو کنید تا دیاگرام ها و متدولوژی های بسیاری را پیدا کنید که هر کدام از آن ها جنبه ی متفاوتی را برجسته کرده اند. اما می توان گفت که همه ی آن ها در موارد زیر با هم مشترک اند:

  1. فرهنگ سازی | Culture
  2. خودکارسازی Automation
  3. تفکر ناب | Lean thinking
  4. اندازه گیری همه چیز Measurement
  5. اشتراک گذاریSharing

به این چهار مورد اصول یا چارچوب CALMS در DevOps می گویند.

چارچوب CALMS در DevOps چیست ؟

چارچوب CALMS را می توان در پنج واژه ی فرهنگ سازی، خودکارسازی، تفکر ناب، اندازه گیری و اشتراک گذاری برشمرد. (این موضوع در برخی مطالب با عنوان “اصول CALMS در DevOps چیست” مطرح شده است که چارچوب صحیح تر است، در آینده در مطلبی جداگانه اصول DevOps را معرفی خواهم کرد)

Culture | فرهنگ

همه میدانیم فرهنگ چیزی نیست که یک نفر بتواند آن را پیاده سازی کند. فرهنگ در یک محیط طبیعی که شامل سرتاسر تیم تولید نرم افزار می شود وجود دارد. منظور از سرتاسر همه ی افراد است از جمله توسعه دهندگان (Development)، تضمین کنندگان کیفیت (QA) و تیم های عملیات (Operation) و … . در چنین اکوسیستمی که متشکل از مجموعه ای از افراد و ابزارها است، برای رفع موانع و تسهیل همکاری برای دستیابی به اهداف نهایی، یک کار فرهنگی لازم است.

هیچ چیز زشت درباره فرهنگ وجود ندارد.

فرهنگ سازمانی نقش اساسی در موفقیت یک کسب و کار ایفا می کند، به همین دلیل پرداختن به آن بسیار مهم و ضروری است. فرهنگ در DevOps، یک خط قرمز است. زمان صرف شده در فعالیت های غیر ضروری، سیلوهای مسوولیت، دیوار بین تیم ها و تعاملات نامناسب از جمله مهمترین موانع در رسیدن یک سازمان به اهدافش هستند. DevOps توصیه می کند که تیم ها را از سیلو هایشان خارج کنید و دیوار بین آن ها را بشکنید تا با هم تعامل بهتری داشته باشند. با همسو کردن اهداف متفاوت تیم ها، به هدف اصلی سازمان یعنی ایجاد و تحویل ارزش به برسید.

Automation | خودکارسازی :

هنگامی که فرهنگ سازی در سازمان انجام شد، می توانید بر خودکارسازی یا اتوماسیون تمرکز کنید. اتوماسیون تنها به نوشتن Script ها و استفاده از Unit Test ها یا Functional Test ها محدود نمی شود. خودکارسازی شامل همه قسمت ها از جمله Continuous-Integration ، Continuous-Delivery/Deployment، Infrastructure-Automation و هر جای دیگری می شود.

با راه اندازی Automation می توانید برای همه چیز برنامه ریزی کنید.

فرایند های دستی بسیار کند و مستعد خطای انسانی هستند. راهی برای رهبری تمامی ابتکارات جدید به وسیله اتوماسیون پیدا کنید و برای رسیدن به مقیاس های بزرگتر به طور مستمر به اتوماسیون فکر کنید.

Lean | ناب:

بعد از راه اندازی اتوماسیون، به یاد داشته باشید که همچنان ناب بمانید و اصول تولید ناب نرم افزار را رعایت کنید.

اجرای Lean به معنی نگه داشتن همه چیز در حداقل است.

ابزارها، جلسات و حتی iteration ها و همه چیز دیگر باید Lean باشد یعنی در حداقل ممکن باشد. تفکر ناب یعنی ارزش محور بودن فعالیت ها و کاهش فعالیت های اضافه و در حداقل نگه داشتن همه چیز. این هم بخشی از فرهنگ DevOps است. وقتی شما ناب هستید، برای هر ابزار، و روشی که انتخاب می کنید، هدفی دارید.

ناب بودن تنها به یک یا چند فرد محدود نمی شود و شامل همه ی تیم ها و افراد می شود.

باید تیم را در اندازه ای نگه داشت که بیشترین کارایی را داشته باشد. یک آشپزخانه با آشپزهای بیش از حد، بازده کمی خواهد داشت. اگر پیچیدگی اپلیکیشن به گونه ای باشد که نیاز به تیم های بزرگ باشد، تیم را به زیرگروه های کوچکتر تقسیم کنید، همانطور که سازمان های بزرگ این کار را می کنند. (spotify یکی از موفق ترین مثال ها در این زمینه است)

Measurement | اندازه گیری :

اندازه گیری مانند چسبی است که همه چیز را در کنار هم قرار می دهد. زمانی شما یک سازمان چابک و ناب هستید که همه چیز را اتوماتیک می کنید، ممکن است که توانایی به خاطر سپردن و مستند سازی را از دست بدهید.

اگر تیمی در همه موارد شفافیت لازم را نداشته باشد و کارها اندازه گیری نشوند، در نهایت اشتباهات بزرگی رخ خواهد داد.

اگر اندازه گیری به روش صحیحی انجام شود، اشتباهات بزرگ رخ نمی دهد. در صورت اندازه گیری و گزارش گیری در همه ی تیم ها و فرایند ها است که قادر به تجزیه و تحلیل ارتباط بین فرایند ها، ابزارها و داده های محصولات در کنار خواهید بود. اندازه گیری به شما کمک می کند که نقاط ضعف را بشناسید و در جهت بهبود آن گام بردارید و در نهایت بتوانید روند پیشرفت را پایش کنید.

با این وجود نمی توانید با یک excel ساده این کار را انجام داد. در یک سازمان ناب، شما فرصت ندارید که همه چیز را به صورت دستی و غیر اتوماتیک ثبت کنید. این کار بسیار زمان گیر و مستعد خطای انسانی است.

اندازه گیری و جمع آوری داده ها باید با ابزارهای پیشرفته تری انجام شود. ابزارهایی که شامل قابلیت هایی فراتر از نظارت و گزارش گیری رویدادها هستند و می توانند بینش جدیدی به شما انتقال دهند. به این ترتیب می توانید از فکر کردن به نحوه دریافت و ثبت اطلاعات در عملیات مهم جلوگیری کنید و آن را به ابزارهایی با بستر مناسب بسپارید. بعد از آن که متوجه شدید به چه چیزهایی باید به طور مستمر نظارت داشته باشید، می توانید یک داشبورد بسازید که گویای تمام اطلاعات مهم و مورد نیاز باشد.

Sharing | به اشتراک گذاری :

بعد از آنکه داده ها را جمع آوری کردید، باید اشتباهات و نحوه ی جلوگیری از آن و دانش جدیدی که از این راه بدست آوردید را منتشر کنید.

ایجاد جریان اطلاعات دوطرفه یکی از مزیت های شکستن دیوار بین تیم ها می باشد و باعث جلوگیری از انداختن توپ در زمین تیم دیگر می شود. با این وجود اگر اطلاعات به صورت proactive و فعالانه به اشتراک گذاشته نشوند، ارزشی نخواهند داشت.

Sharing و Reporting کاملا با هم متفاوت هستند، Sharing تنها گزارش واقعیات نیست، بلکه مبادله ی ایده ها در سر تا سر تیم ها و به طور دائمی است. Reporting معمولا به صورت انفعالی (reactive) اتفاق می افتد در حالی که Sharing به صورت فعالانه و proactive می باشد.

توسعه دهندگان می توانند به تیم های QA و عملیات، ابزارهای جدیدی برای ارتقا کیفیت محصول پیشنهاد بدهند، و تیم عملیات می تواند پیشنهاد ایجاد قابلیت هایی در نرم افزار را به تیم توسعه بدهد تا به مدیریت بهتر محصول کمک کند.

چارچوب CALMS در DevOps برای آزادسازی خلاقیت ها است نه ردیابی عملکرد افراد

تمامی جریان های DevOps از جمله CALMS، مانند یک نقشه راه هستند، نه تعریف تمامی گام های لازم برای رسیدن به هدف. اگر با راهنما پیش بروید، حتما به هدف خواهید رسید، هر چند با راهکارها و گام های متفاوت.

چیزی که در توصیف CALMS از DevOps منحصر به فرد است، تاکید بر بعد فرهنگی DevOps است.

از CALMS برای رها سازی جهت بروز خلاقیت ها استفاده کنید، نه برای ردیابی عملکرد افراد

فرهنگ سازی، هیچوقت کار آسانی نبوده و نخواهد بود. برای شکل گیری فرهنگ و جا افتادن آن در سازمان زمان لازم است. در ابتدا این کار سخت است و ممکن است با ناسازگاری هایی روبرو شوید، اما بعد از مدتی به یک عادت تبدیل می شود.

CALMS یک نقشه راه است، نه تعریف تمامی گام ها و جزئیات لازم برای رسیدن به هدف، پس به یاد داشته باشید که به تنهایی کافی نیست.

برخی از موارد که در چارچوب CALMS به آن اشاره نشده است

داشتن iteration و ضرب آهنگ منظم و همچنین نتیجه گرا بودن، از موارد مهمی هستند که در CALMS به آن ها اشاره نشده است و می تواند مکمل CALMS باشند. از موارد دیگری که در CALMS به آن اشاره نشده، Security و امنیت محصول است، اما قطعا DevOps امنیت محصول را بهبود می دهد. تمامی موارد اشاره شده شامل بعد فرهنگی و فناوری می باشند.

به طور طبیعی اگر شما نتیجه گرا باشید، ذهن تحلیلگری دارید و با افرادی که همکاری خوبی با هم دارند و دارای تفکر ناب هستند، سریع تر به نتیجه خواهید رسید. برای اجرای این چارچوب، باید پیشرفت خود را در بازه های زمانی کوچک، با سرعت مناسب و به طور مستمر ارزیابی کنید. این قطعات می تواند iteration ها باشند.

این تمرین مهم است نه به این دلیل که CALMS باید به یک استاندارد تبدیل شود یا نه، به این دلیل که زمانی که جنبش های جدیدی به وجود می آیند (مانند جنبش DevOps)، باید مسیری از عادت به عملکرد فعالانه وجود داشته باشد. CALMS به کسانی که با Operations زندگی کرده اند و همچنین کسانی که حتی نمی دانند Operations چیست کمک می کند.

تفاوت CALMS و ITSM

کسانی است که با ITSM آشنایی دارند ممکن است دچار این چالش ذهنی بشوند که تفاوت DevOps و ITSM چیست؟ آیا DevOps یک راهکار جایگزین برای ITSM است؟

اگر با مشاهده مثال ها و اسناد ITSM تفاوت ها به وضوح مشخص نبود، کلمه ی اختصاری CALMS در یک نگاه سریع به تشریح تفاوت های این روش ها کمک می کند. همانطور که مشاهده می کنید، فرهنگ اولین گام است، با مشاهده گزینه های بعدی، به سرعت مشخص می شود که نمی توان هیچ مقایسه ی مورد به موردی برای ITSM و DevOps داشت.

ITSM به طور کلی بر مستندسازی، کنترل تغییرات، و تکرارپذیری تمرکز دارد، در حالی که DevOps بر افرادی که این نتایج را بدیت می آورند تمرکز دارد. یک مولفه اصلی در ITSM، تکرارپذیر بودن است، اما ساختار و فرایند ها اهداف اصلی نیستند.

 

Share Button
Show Buttons
Hide Buttons